عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

یه مهمونی دو نفره

سلاممممممممممممممم 

الهی من فدای همه شما بشمممممممممممممممممم.الهی قربون دوستای گلم برمممممممممممممممممممم.خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتت.واقعا از همتون ممنونممممممممممم.دوستون دارم دوستای خوبممممممممممممم.به خدا نمی دونم چه جوری ازتون تشکر کنم؟ اینهمه مهربون؟ اینهمه دلسوز؟ خیلی ماهین به خدا خیلییییییییییییییییییی.  


دیروز روز قشنگی بود. 

بعد از اون اتفاقی که پریشب افتاد دیروز بعد از اونهمه ناراحتی تصمیم گرفتم جبران کنم. 

به عسلی اس ام اس دادم که دلم یه مهمونی دو نفره می خواد . بعدشم پیشنهاد دادم که با هم کیک درست کنیم و شامم یه غذای خوشمزه بخوریم و ... عسلی گفت می خوای قبلش بریم سینما یا پارک مل*ت ؟ ( ما هنوز آب نما شو ندیدیم) ولی من گفتم نه دلم می خواد دوتایی توی خونه باشیم و اونم قبول کرد. 

موقع برگشت به خونه عسلی بهم پیشنهاد داد این سری با مترو برم ببینم چه جوریه؟ و واسه اولین بار ازایستگاه فردوسی رفتم سمت خونه! ولی زیاد پیشنهاد خوبی نبود چون یه خورده دیرتر رسیدم . 

یه خورده از مواد کیکو من خریدم و یه خورده خرت و پرتم عسلی. 

من سریع خونه رو جمع و جور کردم. اومدم سیب زمینی بزارم واسه شام بپزه تا قابلمه رو درآوردم دیدم وایییییییییی یه سوسک مرده تهشه .یه جیغ بنفش کشیدم و حالا مگه سوسکه جدا می شد؟؟؟هر چی قابلمه رو کوبیدم روی سینک ظرفشویی کنده نشد!!!! آخر قابلمه رو به فاصله شونصد متری از خودم قرار دادم و یکی دیگه بر داشتم! (عسلی اومد و با چوب سوسکه رو از ته قابلمه جدا کرد!!!!)

 عسلی که اومد گفت می بینم که خونه رو جمع و جور کردی.گفتم منظورت اینه که دستت درد نکنه...؟ گفت آره. 

خلاصه دو تایی رفتیم سر وقت کیک درست کردن.عسلی جان که طبق معمول عشق هم زدن داره مواد کیکو اون درست کرد و منم مواد کتلتو درست کردم.ممممممممم من عاشق کتلتم اونم کتلتایی که مادر شوهر جانم درست می کنه واقعا معرکه است.منم دیروز داشتم به سبک مادر شوهر جان کتلت درست می کردم.( آخه هر کس کتلتو یه جور درست می کنه.مثلا مامان خودم سیب زمینیو خام رنده می کنه و کتلتو خیلی نازک درست می کنه.تخم مرغم نمی زنه.ولی مادر شوهری سیب زمینیو می پزه و تخم مرغم می زنه .که البته این مدلی سخت تره چون احتمال خرد شدن و وا رفتن کتلت زیاد تره Chef) خلاصهههههههه مواد کیک که درست شد و گذاشتیمش توی فر از اونورم من کتلتارو درست کردم.گفتیم غذا میخوریم بعدش می شینیم فیلم می بینیم.کتلته واقعا خوشمزه شده بود.خیلی خوشمان آمد!!  

یکی از دوستام یه فیلم بهم داده بود به اسم ملو*دی اونو گذاشتیم ببینیم تازه ۱۰ دقیقه نگذشته بود که گاز عزیز شروع کرد به زنگ زدن و این یعنی کیک آماده شده بود.من و عسلی دویدیم سمت کیکو درش آوردیم.مثلا می خواستم این کیکو درست کنم.واسه روش شکلات می خواست و از اونجایی که سوپری سر کوچمون شکلات فر*مند نداشت من شوکو*پارس خریدم که فوق العاده مونده بود.۲ ماه مونده بود به تاریخ انقضاش !!!! حتی یه تیکه هاییش آب شده بود و دوباره بسته بود!!! خلاصه واسه روی کیک شکلاتارو ریختیم توی یه ظرفو گذاشتیم روی سماور عسلی هم می زد.یه دفعه گفت طنینننن طنینننن بیااااا این چرا داره اینجوری میشه؟؟؟ گفتم واااااا خب داره می سوزه بچه جاننننننننن.خلاصه چشمتون روز بد نبینه .یک چیزه مزخرفی از آب دراومد که همشو ریختیم دور!!! 

کیکو بریدیم و چای دم کردیم و رفتیم سراغ ادامه فیلم.که خیلی خیلی فیلم آبدو خیاری و مسخره ای بود. 

بعدش یه فیلم هندی داشتیم اونور گذاشتیم یه ذرش که گذشت خوشمون نیود درش آوردیم یه فیلمه دیگه گذاشتیم که وسطاش من هی خوابم برد!  اونم بی مزه بود. 

بعدم عسلی رفت حموم و تا بیاد من خوابم برده بود.