عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

نمی دونم دیگههههه گیر نده

سلاممممممممم دوستای خودم .حالتون چطوره؟ با سرما چه می کنین دوست جونا؟‌ - مثلا خواستم ادای این مجریای بی مزه برنامه کودکو در بیارم! -هه هه هه  

 

خب راستش خیلی خبر ِ خاصی نیست ولی با توجه به تهدیدای بهار جان آپ می کنیییم!  - بهااااااااااااار خاک تو سر ِت!!!!- 

 

* پریروز چندتا از دوستامون خونمون بودن بعد عکس ِ بزرگ ِ عروسی ِ ما رو روی دیوار ِ اتاق خواب دیدن به من می گن طنیننننن عسلی رو بهت قالب کردناااااااااااااااااا.توی عروسی بزک دوزکش کرده بودن!!!! منم مرده بودم از خنده.عسلی هم در دفاع از خودش گفت : اِ خب طنین که بیشتر بزک دوزک شدهههههههه.و دوستان ِ فداکار ِ بنده نیز فرمودند نخیرمممم طنین الانم خیلیم خوشگله!  

 

* دو سه روزی بود عسلی حلقه اشو گم کرده بود و خیلی ناراحت بود و البته من بیشتر ناراحت بودم چون چندین بار بهش گفته بودم عسلی حلقه تو درنیار گم می شه هاااااااا.ولی اون گوش نداده بود.خلاصه هر چی می گشت پیداش نمی کرد دیشب دیگه نا امید شده بودیم.گفتم شاید تعوی کوله پشتی که برده بودیم کرج گذاشتی بوجی.گفت نه بابا اونجا واسه چی؟ ولی همینجوری رفت اونو گشت و یه دفعه دید توی جیب بغل کوله پشتیه!!!!!!! انقدر خوشحال شده بود هی بالا پائین می پرید و می گفت طنینننننننن دوست دارم! بهدشم قول داد که دیگه هیچوقت حلقه شو از دستش در نیاره. 

 

* دیشب عسلی زنگید به مامانیش تا ببینه پنج شنبه میان عروسی یا نه؟ بعد زد روی اسپیکر که منم بشنوم.حدود ۱۰ دقیقه حرفیدن ولی اصلا مادر شوهری حال ِ منو نپرسید.تازشم همه افعالشو تکی به کار می برد.مثلا می گفت : اگه قرار باشه بری کرج بعد کارت چی می شه؟ منو می گی انقدر دپرس شدم.بعدش که عسلی قطع کرد بهش گفتم بوجیییییییی من الان ناراحتم و می خوام یه عالمه غُر بزنم! بوجی نازمم خندید و گفت بزن عزیزم.گفتم مامانت اصلا حال ِ منو نپرسید تازشم اونجوری گفت صبر کن بزار ن - جاری بزرگم - رو ببینم - اونام میان س م ن ا ن عروسی - یه عالمهههههههههه با هم غیبت مامانتو می کنیم....عسلیم می خندید... و حتما با خودش فکر می کرد که چه زنِ دیوانه ای داره!!! البته عسلی کلی تاکید کرد که خودشم تعجب کرده که مامانش حال منو نپرسیده چون همیشه می پرسیده.

 

* تصمیم گرفتم همون لباسی که واسه عروسیه برادر شوهری پوشیدم رو بپوشم.یه پیرهنه بلنده زرشکیه که روش کار شده است - یعنی خود پارچه اش کار شده است - موهامم دلم می خواست فر کنم ولی فکر کنم جور نشه برم آرایشگاه و  خودم سشوار بکشم. 

 

*آخخخخخخ چه حالی می ده ۳ روز تعطیلییییییی.- ولی خونه خاله دیگه بدون پسر خاله عسلی صفایی نداره- 

 

* دوستای گلم ممنون که انقدر نسبت به من لطف دارین.دوستون دارمممممممممم. 

 

* مامانینا بعد ِ عروسی دوباره میان تهران . آخه ۶ دی بلیط دارن می خوان برن پیش برادر شوهری وسطیه. همونا که ه ن د هستن. 

 

* تازگیا خیلی تنبل شدم اصلا حوصله آشپزی ندارم.بمیرم برای عسلی... 

 

* دوستان مارک یخچال و لباسشویی من سامسونگه 

 

* اون قالیچه هم زن عموم کادو داده بود بهمون ولی تا اونجاییکه یادمه همین حول و حوش ۳۰ اینا بود.ما از سهر  *وردی خریدیم. 

 

* چند شب پیش یه خواب ِ خیلی وحشتناک دیدم.خواب دیدم خواهرم فوت کردهههه.توی خواب انقدر گریه کردم که با گریه از خواب پریدم.بعد عسلی رو صدا کردم می گم عسلیییی خواب ِ بد دیدم.عسلیم گفت قربونت بشم.بعد روشو کرد اونطرف خوابید!!!!!!!!! منو می گی افسردههههههه.دوباره ۵ دقیقه بعد صداش کردم می گم بوجیییییی می خوام بیام تو بغلت .عسلیم تازه بیدار شد و من خودمو به زور جا کردم تو بغلش! بعدشم گفتم این خوابو دیدم عسلیم کلی دلداریم داد.ولی خیلی خوابه وحشتناکی بود تا چند روز ناراحت بودم. صبحش که واسش تعریف کردم اصلا یادش نبود ! 

 

* می گمااااااا خوبه حرفی نداشتم!!!!!!!!!  

 

* تعطیلاته خوبی داشته باشین عخشای من.

نظرات 31 + ارسال نظر
باتو سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:26

به شما هم خوش بگذره خانومی .

مرسی گلم

لیلی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:37 http://manoaghayehamsar.blogfa.com

سلام خوبی خانم گل .........
خوابهای بد رو برای آب تعریف کن عزیزم ..
لطف کن به من سر بزن ..... اینو با تحکم گفتم .....
دوست دارم ...... خوش بگذره

چشم خانوم اومدم :دی

راحله سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:43 http://eshghemanvadadajon20.blogfa.com/

سلام طنین

وای از دست شوشوی تو چرا اینقدر حلقه گم می کنه

اشکالی نداره مامان شوشوی منم هیچ موقع سراغ منو نمی گیره


خیلی خوب اینشالله که خوش بگذره ما که جایی نداریم بریم تازشم همش خونه تنهام شوشو سر کاره

خوابتم تعبیر بدی نداره گریه تو خواب خیلی خوبه
مرگ باعث عمر زیاد می شه

مرسی راحله جونم به توام خوش بگذره عزیزم

فائزه سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:21

بیچاره بهار بدبخت چه گناهی کرده که میگی خاک برسرش ببینم این کدوم بهاره

http://bicharedel.blogfa.com

فائزه سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:25

حالا خوب حرفی نداشته وگرنه چقدر میخواستی بنویسی
ببینم الان من دم ژنجره نشستم داره همچین برفی میاد که نگو انقدر قشنگه الان عکس میگیرم میزارم توی وبم

خدا مرگم بده نکنه من کور شدم؟:-) اینجا هیچی نمیاد )):

هلیا سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:28

واقعا خوبه حرف نداشتی عزیزم تو ارایشگاه هم نری خشگلی مطمئنم. تعطیلات خوبی داشته باشی

مرسی عزیز دلم
توام همینطور

دل نوشته من .. فائزه سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:50

طنین بیا عکس برف رو ببین
آخه دخمل اینجا بالا شهره برف بیشتر میاد

دل نوشته من .. فائزه سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:51

ببین الان انقدر شدتش زیاد شده که کاملا داره میشینه
توی عکس شاید کاملا واضح نباشه

بهار سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:10

خو چرا قاطی می کنی عسیسم....؟؟؟؟؟
ببخشید که یکی دو تا از کامنتات رو حذف کردم.. نگی این دختره اصن لیاقت محبت نداره.... آخهخ نمی خوام یه طوری شه که دیگه نیاد وبم....
اونی که اول برام کامنت گذاشته رضا نیست .. دوستم بهاره است.. تو خون کثیف خودتو آلوده نکن....
در ضمن می خوام بگم که می دونی اگه تو نبودی تو اون روزای وحشتناک و من تنها مونده بودم حتمن الان زیر خاک بودم؟؟؟ می دونی که روزی صد بار به مامانم میگم اگه طنین و نداشتم انقدر تنها می موندم و انقدر اون روزای سخت برام عذاب آور می شد که نمی تونستم دووم بیارم...
می دونی خوشبختی امروزهام رو مدیون دوستی و محبت تو ام؟ می دونی که تا آخر عمرم کارایی که برام کردی و یادم نمیره؟ می دونی یادم نمیره که یه لحظه هم نذاشتی تنها باشم و همیشه تو سختیا کنارم بودی؟ می دونی که خیلی بیشتر ازون چیزی ککه به نظر میاد و فکر میکنی برام عزیزی؟
نمی دونستی؟؟؟؟ خب حالا بدون...

بهار سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:31

واییییییییییییی...... نمی دونی چه برفی داره میاد... انگار لحاف خدا پاره شده.....

فهیمه سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:33

اول عیدت مبارک خانومی...
اون خوابه که دیدی .. عمر خواهرت طولانی انشاالله ... خیر بوده...

الهه(جون جون) سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 15:21

طنین میگم گی صورتتو خط خطی کرده تو اون عسکه؟

به بهار حسودیم شد ...به رابطتون

دخملی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 15:59

طنین کلی برات نوشتم ثبت نشد
دوباره میگه

دخملی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:00

اول اینکه مرسی که جوابم رو تو پستت دادی
بعدش الان اینجا برف انقدی اومده که روی درختا و ماشینا نشسته بدو بیا اینجا پیش من با هم برف ببینیممممممممممم

دخملی سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:02

راستی طنین جونی میگن آدم خواب ببینه کسی فوت کرده یعنی عمرش زیاد میشه
راستی تو چرا بر عکسه من اصلا خونه مامان خودت نمیری؟

خاله ریزه سه‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 19:00

سلام طنینم..
عید مفارک..
آپم گلم

عسل چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:20

معلومه که خوشگلی عزیزم. مگه شک داشتی؟ بعدش هم که میگن اگه تو خواب ببینی کسی مرده درواقع عمرش درازتر شده. پس نگران نباش!

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:08

سلام دوست من
خوبی؟
وبلاگ بسیار زیبایی داری
خوشحال میشم با هم دوست بشیم
آپ کردم ...خوشحال میشم به منم سر بزنی!!!


منتظرت میمونم

ستاره(همسفر جاده عشق) چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:08 http://hamsafare-man.blogfa.com

سلام دوست من
خوبی؟
وبلاگ بسیار زیبایی داری
خوشحال میشم با هم دوست بشیم
آپ کردم ...خوشحال میشم به منم سر بزنی!!!


منتظرت میمونم

ستاره(همسفر جاده عشق) چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:09 http://hamsafare-man.blogfa.com

سلام عزیزم
آپ کردم....اومدم خبرت کنم.
عید غدیر بر شما مبارک

مینا پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:50 http://www.manvaehsan.blogfa.com

سلام طنین جونم.

با یک روز تاخیر عید غدیر رو بهت تبریک میگم گلم.

آپت خیلی ناز بود مخصوصاً اون تیکه‌ای خوابت رو تعریف کردی عکس العمل بوجی خیلی باحال بود.

کلی خندیدم.

منم چند روز پیش آپیدم.

روز خوبی داشته باشی.

بابای.

دزی پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:34

خوش بگذره بهت عروسی
خوابت هم خیره انشاا...
مواظب خودتون باشین

نارنجدونه پنج‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:40

برم بخونم

مورچه شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:03

سلام
منم وقتی تو خواب یه چیزی بهم بگند . بیدارم کنند
فرداش اصلا یادم نمی یاد

من وشوشو شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 http://www.82nafas87.blogfa.com

سلاممممم وبلاگم مرده[تعجب]


ولی با پرویی یه وبلاگ دیگه زدم[زبان]

اسم وبلاگ جدیدم اینه

ღ♥ღ مثل لیمو ، تلخ و شیرین ღ♥ღ

با این اسم لینکم کن لوفن!!!!!
آدرسشم واسه ات گذاشتم
www.82nafas87.blogfa.com

منتظرتم هااااااااااا[بوسه]

دزی شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:17

سلام
خیلی لوسی و بدجنس و بی معرفت و ......
چرا جواب اس ام اس های منو نمی دی ؟؟؟
دلم برات تنگ شده
چرا نمیای آپ کنی
چرا به من زنگ نمی زنی
منم که زنگ می زنم بر نمیداری
جدا که بی معرفتی

راحله شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 13:35

میان دوستان افتاده ای تک
رخت هندونه زلفت عین پشمک
برایت می زنم اینک پیامک
شب یلدای تو ای جان مبارک

خاله ریزه شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:23

سلام گلم
کجایی.. نمی آپی..
دلمون تنگید
آپم بهم سر بزن

الهه(جون جون) شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:25

طنییییییییییین بیا آپ کن دیگه کوجای؟

دزی شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 14:30

سلامو کوفته نخودی
سلامو هندونه
چه معنی داره تو فسقلی میای منو دعوا می کنی ؟؟؟
من کی غر زدم ؟؟
من اووومدم حقیقتو گفتم

حقیقتم تلخه بی مهرفت
مگه آدم توی عروسی نمی تونه اس ام اس جواب بده

نارنجدونه شنبه 30 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 16:26

کجایی تو؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد