عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

خونه داری!

السلام علیک یا فرندز Hello

چطورین جیگرا؟ 

* پنج شنبه در حالتی بس قریب به اعتیاد بودیم که شوهر جان تشریف آوردند!و بنده انقدر دعوایشان نمودم که نگو! 

 

* اگه بدونین خونمون چه وضعی بود؟ باورتون نمی شه طنین بانو انقدررررررررر شلخته باشه! اصلا افتضاححححححح.جمعه افتادیم به جون خونه.ولی نمی دونم چرا جون خودمون در اومد؟! دستشویی - حموم - آشپزخونه ( کابینتا - گاز و... حتی جای ادویه هامم شستم ! ) و ... خلاصه که حسابی تر تمیز کردیم.خب نزدیک به آمدن مادر شوهر جان است! 

 

* ما یه عروسک موش داریم که به در کمد آویزونش کردیم.این خیلی کثیف شده بود.من آوردم بشورمش ولی خوب تمیز نشد عسلی گفت بزار من می شورمش.حالا وقتی شوهرت این عروسکو گرفته تو دستش و داره می شورتش و باهاش حرف می زنه! دلت نمی خواد شوهرتو له کنی؟! آخه نمی دونین که چه جوری با این موشه حرف می زد! و در اون لحظه واقعا من توی این فکر بودم که بچه امون عجب بابای جوجویی خواهد داشت!Heart Smile الهی مادر قربونش بره! 

 

* بعد از عملیات تمیز کنون تصمیم گرفتیم بریم شهر وند که هم خریدامونو انجام بدیم و هم با خرید کردن روحمون تازه بشه! در راستای این تصمیم زنگ زدم به بهار و انقدر تهدیدش کردیم تا راضی شد با هم بریم بیرون.رفتیم دنبالش و ۳ تایی رفتیم شهر وند.بهار گاری ! رو گرفته بود دستشو هی وسط خیابون با مردم دعوا می کرد! - توهم - بهدشم هی با بقیه گاریا تصادف می کرد.خب بچه اعصاب نداری هی نگو من می خوام گاریو بیارم! کلیم قاقا لیلی خریدیم. 

 

* بعدشم رفتیم زاپاتا شام خوردیم که بنده یه دونه سیب زمینی رو به فنا دادم و بعدش یه عالمهههه غصه خوردیم آخه سیب زمینیه توی سس ها غرق شده بود و یه عالمه سس داشت. 

 

* می دونین چی حال می ده؟ اینکه رئیست آلوچه ترشششششش بیاره سر کار و وقتی تو اتاقش با همکارا در حال دیدن فوتبال دارن آلوچه می خورن تورو صدا کنه و بهت آلوچه تعارف کنه .- چون می دونه خانوما از اینجور چیزا دوست دارن - بعدترشم می دونین چی بیشتر حال می ده؟ اینکه آخر سر وقتی مقدار متنابهی از آلوچه توی کیسه مونده همشو بیاره واسه تو تا بخوری و حالشو ببری و تو هم نتونی بخوری چون دندونت درد گرفته و امروز سر صبح بیای و روزتو با آلوچه شروع کنی! 

 

* دوستای گلم منو ببخشین خب نمی تونم واسه همتون عکسمو بفرستم که! خب من چیکار کنم آخه؟ نمی خوام ازم ناراحت بشین لوفا ولی ... خودتونو بزارین جای من . 

 

* جاری بزرگه ۵ شنبه صبح می رسه تهران. Heart Smile  

 

* راستی بچه ها به نظرتون سوغاتی چی بخوایم؟ منکه می گم بگیم یه طاووس برامون بیارن نظرتون چیه؟ 

 

* عسلی می گه دماغت عینه نوک طوطیه!

نظرات 24 + ارسال نظر
عسل یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:32

سلام عزیزم. من همین دور و برام. فقط نمیدونم چرا بلاگفا امروز بازی در میاره تا بخوام یه کامنت تایید کنم یه قرن طول میکشه
طاووس رو خوب اومدی هر چند که تو خودت از طاووس خوش اب و رنگ تری جیگر

آسمان(مشی) یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 http://mashi.blogsky.com

اولللللللللللللللللللللللل!
الهــــــــــــــــــــــی! این عسلیت عجب دل کوچولویی دارههههههههههه! چرا لهش کنی بچه رو؟؟؟؟ هاین؟؟

دخملی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:52

وای طنین له کردنو خیلی باحال اومدی من پریشبی انقدر همسری رو فشار دادم دیروز گردن درد داشت

دخملی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:57

حالا نصفه شب بلند شده می گه امشب چرا فشارم نمیدی؟

باتو یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 http://www.batotaeshgh.blogfa.com

نخیر اصلنشم شکل نوک طوطی نیست خیلی ام خوشگله . ضمنا منم عسک میخوااااااااااام

فهیمه یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:16

اول اینکه عکس من یادت نره...
یعنی برای من بزاری هااااااااااااااااااا....
وقتی آلوچه رو خوندم دهنم آب افتاد..
دماغت عینه نوک طوطیه؟؟؟!!!!!!!!
یعنی چی؟؟؟؟

خانوم خونه یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 http://saeid-dh90.blogfa.com

وای که چقدر بامزه مینویسی

ღ♥ღ مثل لیمو ، تلخ و شیرین ღ♥ღ یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:02

بگو امیتا باچان بیاره واسه ات

ღ♥ღ مثل لیمو ، تلخ و شیرین ღ♥ღ یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:03

عزیزمممممممممممممم

خوب بزار عسلی گاهی هم با حیوانت موذی صحبت کنه

گیتی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:22 http://giiitiiii.blogfa.com/

عزیزم... اکشال نداره. هر طور که راحتی. دوست دارم

فائزه یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:42

سلام طنین جونی
من تازگی ها خیلی شلخته شدم حوصلم نمیکشه خونه رو جمع کنم
ببین به نظر من بگو برات فیل بیارن از هندوستان
بعدشم کی گفته مماخت مثل طوطی میمونه خیلی هم خوشگله مماخت

دزی یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 13:22

بهار یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 13:46

دماغ خودش عیت طوطیه... دههههه..... اصن دماغش عین پلیکانه.....

بهار یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 13:47

عذر می خوام نقش این موش تو زندگیه شما چیه که تا حلا مسکوت مونده؟؟؟؟؟
آیا این بچه ایه که تو دوران دوستی رو دست هم گذاشتین و الان واسه اینکه تابلو نشه به کمد آویزونه؟؟؟؟؟؟

بهار یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 13:48

اصصنشم من نه تصادف کردم نه دعوا کردممممم....
خب همه دوست داشتن خودشون و به من بنن و جلوی من راه برن... نه که من خیلی باحالم.....

بهار یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 13:49

این دزی چرا داره گریه می کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بهار یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 13:49

سوغاتی بگو یه طوطی واسه عسلی بیارن که بفهمه نوک طوطی چه شکلیه.......

خاله ریزه یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:03


الهیییییییییییییییییییییییییی
باشه طنین جون عکستو نذار..
اما اگر یه وقت خواستی یه عکس تو وبت بذاری.. حتما خبرم کنی هااااااااااااااااا لوفا

مریم دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:03 http://saghf.blogsky.com

عزیزم..
خسته نباشی طنین بانو

نانازی دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:10 http://nabat.blogfa.com

وای طنین جون خسته شدی قربونت برم!
بدلیجات و سنگ های هند هم معروفه علاوه بر ترشیجات و تمبر هندی

بهار دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:22

خونه دار و موش دار.... زنبیل و بردار و بیار....
اه.... طنین که پس سه سال دیگه میشه؟؟؟؟

الهه(جون جون) دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:16

میگم یه عکس از خونتون وقتی کثیفه بذار تا یه کم بخندیم خب ..دلمون گرفت بابااااا

طنیییییییییییییییییییین طاووس بیاره ؟

نادر چهارشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 http://naser333.blogfa.com/

سلام وبلاگ بسیار قشنگی داری موفق باشی به ما هم سری بزن

selda چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 21:55

vvvvvvvvvvvvvvvvvvvvaaaaaaaayyyyyyyyyyyyyyyyy

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد