عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

D:

سلاممممFlower

شاید باورتون نشه ولی ما دیشبم مهمون داشتیم!!!!!!Tornado

چی می گیییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیروز بعد از ظهر دختر داییم اس ام اس داد که شب خونه این؟

من:آره

مهمون نمی خواین؟

من : چرا!!!!!!!!! تشریف بیارین

دختر داییم ۳ سال از من بزرگتره.دوران مجردی!؟ ۱ سالی با هم همخونه بودیم .سوم فروردین پارسال ازدواج کرد.اینارو گفتم که بدونین خیلی با هم جوریم و خیلی با هم راحتیم و عیب نداره وقتی اونا خونمونن همگی دراز بکشیم روی مبلا!

خلاصهههههه گفتم شام چی بپزم ؟ قیمه خوبه؟ گفت آره . Chef

زنگ زدم به عسلی و کلی اظهار لوس بازی کردم!

راستی پریروز که مامان بابای جاریم خونمون بودن فیلم عروسیمونو قرض گرفتن که برن خونه ببینن .دیروز دختر داییم گفت فیلمتون آمادست بیایم ببینیم؟ گفتم آره ولی دست فلانیه . گفت خب می ریم ازش می گیریم.قرار شد من زنگ بزنم با خانم الف هماهنگ کنم و دختر داییم بره فیلمو بگیره.

رفتم خونه جمع و جور کردم مواد غذا رو ریختم توی زود پز برنجمم خیس کردم و خلاصه تقریبا همه کارارو کردم .

ـ جالب اینجاست که من دیروز تصمیم داشتم کلی عسلیمو تحویل بگیرم و دعوای روز قبلو جبران کنم ولی ...-Sigh

عسلی جون جونم اومد و غذا خوردیم . (سوار تاب نبودیما)

زنگ زدم به خانم الف گفت ما داریم میایم اونور خودمون فیلمو میاریم.

روی تخت داشتیم کشی کج می گرفتیم که زنگ دن.حالا من با تاپ و شلوارک عسلی هم با پیرهن زیر و شلوارک شرت مانند!

من: تو برو

عسلی : تو برو

من : من این شکلیمممممم

عسلی : خب منم این شکلیم

آخر بزور عسلیو فرستادم درو باز کرد و پرید روی تخت و رفت زیر پتو.Night

عسلی: طنین بدو بدو برو دیگهههههه

آخر سر من مثل این احمقا یه مانتو انداختم تنمو رفتم دم درArabic Veil فیلمو گرفتم اومدم

عسلی رفته بود زیر پتو قایم شده بود .محلش ندادم!

نشستم پای تلویزیون داشت پاورچین می داد.

صدام کرد گفتم الان میام

رفتم پتو رو زدم کنار دیدم یه قیافه احمقانه ای به خودش گرفته!

زدم زیر خنده و یه عالمه بوسش کردم.

سالاد درست کردیم سیب زمینی سرخ کردیم برنجمم دم کردمWhite Hair و ساعت  9 بود بچه ها اومدن.

نشستیم به فیلم دیدن و بعدشم شام خوردیم و همه کلی از غذام تعریف کردن و منم حالشو بردمممممممم.Yah

بعدشم ترانه مادری دیدیم و چای خوردیم.

ساعت 12 هم بچه ها رفتن.

عسلم همه ظرفارو شست.

منم یه خورده کتاب خوندم و با عسلی صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم سعی کنیم آدمای بهتری باشیم.

بعدشم لالااااااااااااااااااااا

نظرات 27 + ارسال نظر
الهه پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:29

اوووووووووووووووووووووووووووول

الهه پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:29 http://mabehammohtajim.blogfa.com

وای طنین ماشالا چه حوصله ای داری
اینهمه مهمون
هر شب هر شب

عسل پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 http://http://ashiyaneyeheshgh.blogfa.com/

به به چه خانوم کدبانویی.
در مورد پست قبلی بگم که مردا چون وقتی خودشون حالشون خوب نیست میخوان تنها باشن به همین خاطر زناشون هم وقتی ناراحتن تنهاشون میذارن و نمیرن سراغشون

غزل پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:32 http://www.ghazal777.blogfa.com

واااااااااااااااااااااااااای طنین من واقعا کم اوردمممممممممممممممممممممم اینهمه مهمون

ندا پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:59

سلام کشتی؟

دزی پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:07


خوش به حالت طنین
چه روزهای خوبی دارین
یه اسپند دود کن
امشبم مهمون دارین آیا؟؟؟؟؟؟؟؟

مطبخ شیما پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 16:55 http://msh65.blogfa.com

سلام طنین جون
بوی خوش قیمه ات تا اینجا اومد دلمون ضعف رفت
خسته نباشی از مهمون داری
ایشالا که همیشه خوب و خوش و خرم باشی

نازنین جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 http://maradaryab32.blogsky.com/

سلام طنین خوبم .میبینم حسابی مهمن نوازی خوش بحالت منم مهمون خیلی دوس دارم .سفره سخاوتمندی داری عزیزم

نارنجدونه جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:24

ببین طنین من الان از خوندن این دوتا پستت دقیقا دارم آمفاکتوسه قلبی میکنم طنین باور کردنی نیست اما من با خوندن این دو تا پست تو و جنابه عسلیت رو یه آینه ی تموم نما از خودم و مومو میدونم و یعین باورم نمیشه دختر چی میگیییییییییتموم اون گریه کردنت روی تخت و این که میگی عسلی نیومد یا این که داشتین کشتی کج میگرفتین و شلوارک پاتون بود بعد زیر پتو قیافشو اونطوری کرد دختر من دیگه رسما مردم چقده ما چهار نفر شبیه هستیم ترجیح میدم سکوت کنم (چون من توی نارنجدونه به دلایله سیاسی کمی خودسانسوری میکنم تو متوجه نمیشی والله خیلی از مسائله ما شبیه ی شماست !!!!!!!!!!!!!!)

نارنجدونه جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:25

چقده مهمون آخه

مشی خانوم جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:13 http://mashi.blogsky.com

به به! طنین مهربون!
من آپ کردم بالاخره! چه بامزه! راستی چقدر مهمون داری جیگمل! قیمه ! منم می خوام.
مسافرت بودم!بووووووس!

هلو خانوم جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:49

طنین چیقده شما مهمون دارین دختر اونم اوائل زندگی!
معلومه دستپختت خوبه ها

روزانه های من و علیرضا شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:08

سلام طنین جون من مثل تو نیستم
بی معرفت باز دوست دارم این رو بدون

خانومی شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 http://khanoomi.blogsky.com

واقعا خدا بهت توان بده
هر روز مهمون داشتن اعصای می خواد که من یکی ندارم

Foozool Khanooom یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:00 http://ajaba-e.blogfa.com

سلام سلام..

خوبی؟


من چند وقته نبودم..

چد وقتم نیم تونم بیام..



چه کار کنم دیگه تقصیر آقای بچه هاست (شوخیدما )







فعلآ هم خوشحالم که شهر در امن و امانه


مهبلون باشید با هم


دوستت میدارم طنین جونم

هلیا دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:50

وای طنین من خسته شدم جای تو از مهمون داری.معلومه خیلی زرنگ و خونگرمی من که هروقت یکی زنگ می زنه بیاد عزا می گیرم (البته تا حالا کسی این کارو نکرده ها)

مشی دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 http://mashi.blogsky.com

کجایی مهربون؟؟
من دلم واسه کامنتای بانمکت تنگ شده!

سیب سرخ دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 http://hamdel1366.blogsky.com



سلام طنین جوووووون

ممنون بابت میلیت . عسیسم خسته نباشی



چقده مهمون داری

مهمون حبیب خداست

چند وقته دیگه میتونی یه رستوران بزنی

سیب سرخ دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 http://hamdel1366.blogsky.com



اصلا شک نکن

خانم مهربون دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 http://takknavaz.blogfa.com/

سلام عزیزم
وبلاگ خیلی زیبایی داری ممنوم میشم به منم سر بزنی

دزی دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 13:07


کجاییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نمی یای آپ کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من هزار بار اووومدم می بینم تو هنوز روی همین پستی بدتر از من

√مهرنوش خانومی√ دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 16:36 http://tameshki.blogsky.com

ایییییییییییییییی

منم قیمه میخوام ...

پری شب خوردم خیلی چسبید


منم همون شکلی شدم

پیش ما بیا

سیب سرخ سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 http://hamdel1366.blogsky.com


سلام طنین جون جوووونی

عسیسم میلتو چک میکنی ببینی از طرف من برات

چیزی اومده یا نه

وگرنه که میزنم زیره گریه هااااااااا

پس بهتره تا این لبخند خوچگل رو لبام نماسیده

حتما حتما بری ببینی

به خدا باهات یه کاره واجب دارم هااااااااا

ممکنه اگه بخونی این جوری بشی

اما خوندی زودی جوابمو بده




منتظرتم

سایه سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:33

تو چرا خصوصی نداری ؟؟؟؟ میخوام ادرس جدیدمو بهت بدم

عزیزم توی قسمت ایمیل آدس جدیدتو بنویس .ایمیل رو نشون نمی ده

بهار سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:06

باورمون شد بابا... دیگه بیا آپ کن دیگه.....

[ بدون نام ] چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 21:46

khanomi چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 21:48

afarin dokhmale khobam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد