عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

خسته می باشیممم

سلام

من دوباره اومدم .بالاخره یه خورده کارامو جمع و جور کردم . الان در خدمت شمام. ( چه خودمو تحویل گرفتما آخه بگو کی میاد چرت و پرتای تورو بخونه؟)

از پنجشنبه براتون بگم که بعد از ظهر رفتیم برای تاج و تور انقده با حال بود هی خانومه تاجای مختلفو می ذاشت رو سرم و من می گفتم خوبه. بده .عسلی می گفت طنین چه با نمک می شی. خلاصه یه تاج و یه تور انتخاب کردم .خانومه می گفت باید شنلم بگیری چون نمی ذارن بدون شنل از آرایشگاه بیای بیرون .ولی من شنل دوست ندارممممممممممممممممممممم.خلاصه بعدش رفتیم ولیعصر که عسل جان لطف کنن و کفش بخرن که باز هم لطفشون شامل حال نشد و کفش نخریدیم ( بیچاره هر چی خوشش میاد سایز ۴۲ شو تموم کردن) خلاصه بعدشم خودمونو به سیب زمینی سرخ کرده که اندازه کله منه مهمون کردیم و رفتیم خونه.

جمعه ساعت ۱۲ رفتیم به سمت خونه جونمون و بازم کلی کاررررررررر .تاااااااااا ۱۰ شب ( دیشب اولین غذا رو تو خونمون درست کردیم برنج سفید توی پلوپز پزیدیم آخه هنوز گازمونو نیوردن) خلاصه بعدشم رفتم آخرین پرو لباس عروسمو انجام دادم انقده خوشگل شدهههههههههه

امروز صبح انقدر خسته بودم که واقعا نمی تونستم چشمامو باز نگه دارم دلم می خواست سر کار نمیومدم 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد