عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

عاشقانه های من و عسلیم

زندگی قشنگ طنین و عسلی

اون روزا

الآن داشتم تو آرشیو وبلاگ الهه جونی چرخ می زدم . یاد خودم افتادم .

یاد روزایی که دلم واسه عسلی پر پر می زد.

 روزایی که از شدت دلتنگی دلم می خواست بمیرم.

 روزایی که با چشم گریون به خواب می رفتم و توی خواب همش عسلیمو می دیدم.

 روزایی که با عسلی دزدکی می رفتیم بیرون.

روزایی که همه تو دانشگاه فهمیده بودن ما عاشق همیم ما دیوونه همیم.

روزایی که از شدت دلتنگی با اس ام اس هام عسلیمو آزار می دادم .(عسلی منو ببخش )

روزایی که جلوی خانواده ام به زور لبخند می زدم و بعدش می رفتم زیر پتو و از دلتنگی زار زار گریه می کردم.

روزایی که چندین بار در روز واست میل می فرستادم و توام جواب می دادی.

روزایی که ۳ ، ۴ ساعت با هم تلفنی حرف می زدیم و آخر ماه ...

وقتایی که از ۱۲ شب تا ۴ صبح با هم تلفنی حرف می زدیم و موقع اذان صبح می رفتیم تو رختخواب.

روزایی که منتظر یه بهونه بودیم تا همو ببینیم.

روزایی که فقط واسه اینکه کنار هم باشیم چندین بار با مترو می رفتیم تا کرج و بر میگشتیم.

روزایی که .....

اااااااااااااااا خدایا چقدر زود گذشتتتتت . و حالا من و عسلیم داریم با هم ازدواج می کنیممممممممم تا برای همیشه کنار هم باشیم و دیگه مجبور نشیم واسه پیش هم بودن ثانیه ها رو بشمریم.

خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت

خدایا ازت ممنونممممم

و عسلی من می خوام بدونی که در تمام لحظات زندگیم به فکرتم و همیشه توی ذهنمی . می خوام بدونی که واسه خوشبختیمون تلاش می کنم . و می خوام بدونی که عاشقتممممممممممممممممممممممممممممممممممم.