سلام جیگرای نازنازی خودممممم
توروخدا منو ببخشین شرمندهههههههههههههه خب نتونستم آپ کنم دیگهههههه
دلم واستون تنگ شده بوداااا.اینهمهههههههههه
سه شنبه که مامانینا اومدن خونمون و نتونستم از خودم سورپرایز در کنم! فقط یه قسمت از وبلاگمو پرینت گرفتم و گذاشتم زیر بالش عسلی تا شب که میخوایم بخوابیم سورپرایز بشه ولی اصلا متوجه نشد . گفتم عسلیییییییی چیزی زیر بالشت نیست؟! یه دفعه پاکتو پیدا کردو کلی از خودش ذوق در کرد....این پست رو پرینت کرده بودم. بعدش برگشته می گه ولی خوب تیکه انداخته بودیاااااا می گم کجا؟ می گه اونجا که گفتی مرسی که با خانوادم مهربونی!!!!!! گفتم من اصلا متلک ننداخته بودم بعدشم کلی افسرده شدم و پشیمون شدم از کارم . عسلیم کلی معذرت خواهی کرد و گفت که شوخی کرده و ...
ولی چهار شنبه موقعیت خوبی بود چون عسلی کلاس داشت و دیر تر از همیشه میومد خونه و من می تونستم توی اون فرصت کارامو بکنم .
از شانس ... من چهارشنبه سر کار انقدر کار داشتم که نگوووووو. انقدر کار داشتم که حتی نمی تونستم جواب تلفن عسلی رو بدم هی می گفتم بعدا بهت زنگ می زنم . ساعت ۱۰ آبدارچیمون یه دونه بیسکویت داد به من تا ساعت ۲ نتونسته بودم بخورمش! آره مادر نون درآوردن سخته !
بعدشم تازه خط عسلیم یک طرفه شده و روز چهارشنبه با تلفن کار داشت این بود که گوشیامونو با هم عوض کردیم و دزی جون جونیم اس ام اس داده بود و درباره سورپرایز پرسیده بود!!!!! عسلی زنگ زده به من می گه طنین یه نفر به اسم دزی بهت اس ام اس داده می گه سورپرایزت چی شد!!!!!! گفتم : اوکیییییییی خودم بعدا جوابشو می دم!
خلاصه انقدر که خسته بودم واقعا نمی دونستم چیکار کنم ؟ کیک بپزم ؟ غذای خوب ؟ کاغذ یادداشت ؟ شمع ؟؟؟ ... ؟ توی همین فکرا بودم که موبایلم زنگ خورد با یک شماره نا آشنا! برداشتم دیدم خاله بابامه ( از امریکا اومده) گفت عصری داریم میایم خونتون!!!! دلم میخواست گریه کنم خداااااااااااااااا
حالا سورپرایز کنون به درک خودم داشتم از خستگی هلاک می شدم.
دیگه رفتم شیرینی خریدم و رفتم خونه واقعا گریم گرفته بود چون عسلی میز ناهار خوری رو آورده بود وسط خونه که درس بخونه ... با فلاکت خونه رو جمع و جور کردم ...
مهمونا اومدن نیم ساعت بعدشم عسلیم اومد - تنها کاری که تونستم بکنم این بود که روی موبایل عسلی ریمایندر ( reminder) گذاشتم و قربون صدقش رفتم که وقتی زنگ خورد و برداشتش ذوق کنه!-
مهمونیم خوب بود کلی خندیدیم تازه بیچاره ها شامم آورده بودن ( خورشت بامیه) ساعت 10 هم رفتن . بعدش کلی با عسلی خوشحال بودیم از اینکه مهمونا اومدن خونمون و خوش گذشته.
پنج شنبه هم ظهر رفتیم خونه ناهار خوردیم بعدش کلاسو پیچوندیم و خوابیدیم تااااا 7 ! بعدش بلند شدیم حاضر شدیم رفتیم خونه دوست جونمون توی مجیدیه شام خوردیم بعدش فیلم عروسیمونو دیدیم. کلا" من بیشتر از همه مشتاقم که هی فیلم عروسیمونو ببینم ! عسلیم هی مسخره ام می کنه!
ساعت 2 خوابیدیم .
جمعه صبح ساعت 9 کلاس داشتیم با بچه ها رفتیم کلاس .توی کلاسم یکی از بچه ها گفت ما فردا شب میایم خونتون و من و عسلیم چون خیلی خیلی گل و ناناز و جیگر و عسل و ... هستیم گفتیم بیاین و یه عالمهههههههه از دوستامون واسه امشب دعوت کردیم خونمون!
بعد کلاس دوباره رفتیم خونه دوستم و ناهار خوردیم بعدش عسلی و یکی از دوست جونام رفتم کلاس . من اون یکی دوست جونمم خوابیدیم . ساعت 6 بلند شدم دوباره فیلم عروسی رو دیدیم!!!!!!!!!!!
بچه ها از کلاس اومدن و کلی دوباره بهمون خندیدن!
ساعت 8 از خونه دوست جونم راه افتادیم به سمت خونه خودمون.
سر راه کالباس + خیار شور + تخم مرغ + سس مایونز خریدیم که واسه امشب الویه درست کنیم.
تا ساعت 12 داشتیم غذا رو درست می کردیم.
و اینچنین شد که سورپرایز کنون ما نافرجام ماند!
پ ن : نمی دونم اکسپلوررم چه مرگش شده نمی تونم اسمایلی استفاده کنم... )):
بعدا نوشت : اکسپلورر درست شد!
خب تا مجیدیه اومدی یه سر هم خونه ما میزدی امرد....
نامرد
چرا انقدر زود ناراحت میشی طنین؟ زندگی هم برای خودت و هم برای عسلی خیلی سخت میشه اگه انقدر حساس باشی...
سلام


الهی من بمیرم واسه اون همه ایده که خشکیده شد
اما غصه نخور عزیزم مهم اینه که کنار هم بودین
دوست جون اس ام اسمو گرفتی ؟؟؟
هوووووووووووووووووووورا
مواظب خودت باش
خوشحالم که بهت خوش گذشته
انشاالله همیشه بهت خوش بگذره و خوشحال باشی که انقد دل مارو خون نکنی
عیب نداره مادر ایشالا دفعه دیگه
اولللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل


از بهتریت دوستات گفتم
چه پروهستم نه
اعتماد به نفس رو میبینی چقدر بالاست
سلام اشکال نداره ای کاش هم من از اون الویه هات میخوردم ای کاش ای جانم خوش بحالت دوستات بابا ای ول مهمون نمیخواهی ما هم پایه هستیم شما اول بیایید مهمون ما و بعد ما میاییم چه پرو هستم نه ولی همون کاری که کردی بهترین کار رو کردی تا شوشوت بشتر قدرت رو بدونه





دوستت دارم طنین جون
حتما وقت سوپرایز هم میرسه
من نیم دونم این ایران چه مرگشه..




اصلآ تو این کشور نیم شه برنامه ریزی کرد
به نظر من واسه سورپرایز ترتیب و آداب خاص مجو
هر وقت حس کردی الان وقتشه انجامش بده
منم نیم دونم چرا اینگده عاشق فیلم عروسی دیدنم...
به فیلم بقیه بسنده میکنیم 
البته چون خودم فیلم عروسی ندارم
سلام
همانطور که اطلاع دارید برای افزایش بیننده سایت یا وبلاگمان،موتورهای جستجو خیلی مهم هستند. و یکی از روشهای فوق العاده مهم و از همه جالبتر رایگان افزایش امتیاز در موتورهای جستجو ، تبادل لینک بین سایتها و وبلاگهاست.
سایت محور مشتاق تبادل لینک با شماست.
به همین منظور شما می توانید با ثبت لینکتان درhttp://www.mehvar.com/link/register.aspx بطور کاملا رایگان از این مزیت استفاده کنید. همچنین خواهشمندیم متقابلا لینک http://www.mehvar.com
را درسایت یا وبلاگ خود با یکی از عنوانهای :
سایت نیازمندیها
نیازمندیها
آگهی رایگان
فروشگاه اینترنتی
حراجی اینترنتی
لینکستان
قرار دهید. بدون اینکه اجباری در ثبت لینک ما داشته باشید در اولین فرصت و در سریعترن زمان لینکهای ثبت شده را تایید وارادتمان را کامل می کنیم.
نکته ضروری
با توجه به اینکه بعضی از دوستان هنگام تکمیل فرم ثبت لینک به قسمت کلمات کلیدی توجه خاصی ندارند و یا نام خود و یا کلماتی غیر مرتبط با سایتشان را قرار می دهند، حال آنکه این قسمت، چون توسط موتورهای جستجو ایندکس می شود از اهمیت فوق العاده بالایی برخوردار هست. خواهشمندیم برای دریافت نتیجه مطلوبتر از ثبت لینکتان در سایت محور کلمات کلیدی سایتتان را که می خواهید افراد با جستجوی انها به سایت شما هدایت شوند حتما در این قسمت درج نمایید.
اخه طنین نمیشه برات خصوصی بذارم عکسمو
الهه تویی؟ واسم میل کنننننننن یا اگه آپلود کردی آدرسشو بزار توی قسمت ایمیل نظرات من نگاه می کنم
سلام عزیزم
امان از دست این مهمان های ناخونده
ولی خدا رو شکر بهتون خوش گذشته
ببینم حالا چه کلاسی میرید شما ها
چقدر خوبه که وقت دارید با دوستاتون باشید
ما که اصلا نمیتونیم
طنین جونم کجایی؟ بیا آپ کن دیگه